این چهار ماه

دوبار رفتم تهران. یه بار تو اردیبهشت ماه با بابا، برای عروسی پسر عمه کوچیکه. یه بار با مامان و داداشی برای فوت شوهر عمه مامان، همین چند روز پیش. بینی مو عمل کردم، اواخر اردیبهشت. آبجی میگفت یه سوفی جدید شدی! راضیم که بینیمو عمل کردم. خب دیگه چیکار کردم...رفتم کلاس نقاشی از 17 تیر ماه. شروع کردم به یادگیری پرتره... تو این مدت پایان ناممو برای دپارتمان فرستادم و منتظر جواب دپارتمان هستم. هنوز بیکارم!! دو تا مصاحبه دادم ... یکی شرکت کاله بود که رد شدم و یکی شرکت یکی از آشناها بود که هنوز جواب درستی نشنیدم.. امروز هم برای یک شرکت جدید رزومه فرستادم... راستی تو این چند ماه متولد هم شدم!! اردیبهشت ماه!! نوید(آقای کهکشانی) برای تولدم یه نامه قشنگ نوشت و کلی ازم تعریف کرد :)) این روزها اوضاع بازار و اقتصاد ایران ترسناک شده... دلار شده نزدیک دوازده هزار تومن و سکه هم نزدیک پنج هزار تومن!!! همه جا حرف از تحریم و برشکستگی و رکورد هست ... منم تحت تاثیر قرار گرفتم!! ولی می خوام مثبت باشم و به بهانه های کوچک خوشبختی فکر کنم!! به مانتوی جین جدیدی که خریدم :) به کلاس نقاشی:) به آقای کهکشانی